یادداشت هفته استاد وحید میرزائی در جهان اقتصاد:
بسیاری از علاقمندان به حوزه تجارت و بیزینس بخشی از آینده خود را روی احتمالات خوشبینانه پایه ریزی کرده اند. به طور نمونه بارها از صاحبان کسب و کار، سرمایه گذاران و یا کارآفرینان جوان شنیده اید که می گویند: فقط کافی است کمی شانس بیاوریم!
این درحالی است که طی چند سال اخیر ادبیات تازه ای وارد حوزه بیزینس شده که برخی را با همین ادبیات به ورطه ورشکستگی رسانده است، پدیده ای به نام "انرژی مثبت!" کارآفرینان جوانی که بخشی از بقای کسب و کار خود را روی خوش شانسی و یا انرژی مثبت بنا کرده اند. موضوعی که یکبار برای همیشه باید به آن پاسخ داد تا خیلی ها با این خودفریبی در کام ناکامی فرو نروند. بازی «ممکن ها و محتمل ها» یک بازی خزنده است که اغلب بدون اینکه متوجه شویم ما را در خود، درگیر می کند. بنابراین اولین شرط خروج از این بازی، آگاهی از آن است. باید بدانیم رسانه ها، دنیای تبلیغات و انسانها چگونه عامدانه و غیرعامدانه، خودآگاه و ناخودآگاه ما را به سمت این بازی می کشند. شاید با خود بگویید که این بازی هر لحظه در اطراف ما جریان دارد، تشخیص و کنترل آن باید بسیار سخت باشد.
بازی «ممکن ها و محتمل ها» بدون اطلاع ما پیرامون مان شکل گرفته است و بدون اینکه بخواهیم بر ما اثر می گذارد. اما مهمترین راه اثرگذاری این بازی بر زندگی و سرنوشت ما، زمان هایی است که می خواهیم تصمیم گیری کنیم. بنابراین برای فرار از این بازی خطرناک، کافی است در هنگام تصمیم گیری ها، افسار مغز خود را در دست خود بگیریم، نه اینکه اجازه دهیم ترس ها، نگرانی ها و حتی اشتیاق ها و خوش بینی های کاذب در ذهن مان قدرتمند شوند.
برای فرار از بازی «ممکن ها و محتمل ها» در هنگام تصمیم گیری، باید آگاهانه و هوشــمندانه محتمل بودن یا غیرمحتمل بودن امری که قصد انجام آن را داریم، بررسی کنیم. در این ارزیابی، منطق باید جایگزین احساسات و خودفریبی هایی نظیر انرژی مثبت شود.
برای خروج از بازی ممکنها و محتملها باید دو گام اساسی زیر را بر داریم:
گام اول: درک کنیم که موفقیت در دســترس ماســت اما بســتگی به خودمان، تصمیمات ما و عملکردمان دارد.
بنابراین هرگاه درگیر افکار منفی شدیم که توانایی و ظرفیت ما برای دستیابی به موفقیت را زیر سوال میبرند و یا درگیر دلسوزی های کورکورانه دیگران شدیم که قصد دارند از مسیر ناامیدسازی، ما را از تصمیم ً مان منصرف کنند، باید به یاد بیاوریم که بسیاری از بزرگان و افراد موفق، اتفاقا در ابتدای راه با مشکالت و سختی های زیادی همراه بودند. حتی شرایطشان به مراتب از ما سخت تر بود اما با دانش، مهارت و تالش به آنچه می خواستند رسیدند و دنیا را به جای بهتری برای خود و دیگران تبدیل کردند.
گام دوم: فریــب تبلیغات دروغیــن را نخوریم و به صورت منطقی احتمال وقوع هر واقعه ای را بررسی کنیم.
هیچ انســان عاقل و آگاهی برای موفقیت، از روشهایی مثل خرید لاتاری، پسانداز کردن پول در بانک برای شرکت در قرعه کشی بانکی و البته )مهمتر از همه( تکرار افکار خوب بدون عمل و تلاش بهره نمی گیرد. اسیر تبلیغات فریبنده و حرف های قشنگ را نخورید. یادتان باشد آنچه به عنوان ســخن کارشناسی و یا نمایشــی بی پرده از واقعیت را میبینید، همه میتوانند حاصل تکنیک های فریب باشد. اجازه دهید کمی صریح تر بیان کنیم؛ کودکان قابلیت رویاپردازی زیادی دارند و در تخیل خود میتوانند هر چیزی را به دست آوردند و هر خواسته ای را محقق کنند اما ایراد و مشکل اصلی آنها این است که قابلیت دیدن مشکلات و خطرات را ندارند و دست به عمل و اقدام خاصی هم برای تحقق رویاهای خود نمی زنند. متاسفانه برخی از کارآفرینان نوظهور با رفتار کودک مآب! تا با پدیده ای جذاب مواجه میشوند، ذهن خود را رها می کنند تا آزادانه درباره آن رویاپردازی کند، بدون اینکه با بکارگیری واقع بینی خطرات، بسترها، امکانات و الزامات دستیابی به پدیده و رویای خود را بررسی و یا محقق کنند. این افراد اغلب توجیهگر و بهانه آور هستند. دست به اقدامات خطرناک میزنند و غرق در رویاپردازی، اشتباهات بسیاری را مرتکب میشوند اما به محض بروز شکست یا ناکامی، حتی حاضر به پذیرش اشتباهات و مشکالت خود نیستند. آنها به سرعت دست به توجیه گیری زده و همه چیز را به گردن این و آن و حتی شانس و اقبال می اندازند. آنها مسئولیت پذیر نیستند و تعهدی بر دوش خود احساس نمی کنند. از این رو در عمل هرگز افسار زندگی خود را به دست نمی گیرند و بازیچه این و آن می شوند.
فایل روزنامه: دانلود
اضافه کردن دیدگاه جدید